نیروی دریایی ارتش ایران
نیروی دریایی هخامنشیان
اولین پیدایش نیروی دریایی ایران به زمان هخامنشیان باز می گردد در آن زمان بعلت گسترش امپراتوری پارس و جنگ با دشمنان دیرن یعنی یونانیان که در آن سوی دریای سیاه سکونت داشتند باعث ایجاد نیروی دریایی منظم شد. اولین زورآزمایی واقعی نیروی دریایی ایران به زمان خشایار شا فرزند داریوش کبیر باز میگردد(البته قبلا هم درگیری هایی بود اما نه به این وسعت). ایران به دلیل حمله ی یونان به لیدی که ایران تمامیت ارضی این کشور را محترم می شمرد به یونان لشکر کشید، این بزرگترین لشکرکشی تارخ تا بدین روز بوده است. نفرات لشگر ایران به گفته مورخان در حدود 800 هزار نفر بوده است و کشتی های ایرانی که از راه دریا وارد جنگ شده بودند در حدود 1200 کشتی بود.
به ابتکار خشایار شا پلی از قایق ها نیروی ارتش را به آن سوی دریا انتقال داد و سرانجام در دریای آرتمزیوم نبرد آغاز شد و ایرانیان پیروز بیرون آمدند در آن زمان ایران از کشتی های مفرقی مصری و برخی یونانی بهره میبرد در پی این جنگ آتن سقوط کرد و معبد آکروپولیس به آتش کشیده شد.
به ابتکار خشایار شا پلی از قایق ها نیروی ارتش را به آن سوی دریا انتقال داد و سرانجام در دریای آرتمزیوم نبرد آغاز شد و ایرانیان پیروز بیرون آمدند در آن زمان ایران از کشتی های مفرقی مصری و برخی یونانی بهره میبرد در پی این جنگ آتن سقوط کرد و معبد آکروپولیس به آتش کشیده شد.
اما در سالامیس خاطره ای تلخ بوجود آمد جزیره سالامیس تحت محاصره نیروی دریایی ایران بود یک دستور اشتباه منجر به تغییر سرنوشت شد. کشتیها زیر آتش سنگین یونانیان دوام نیاوردند با وجود تمام رشادتها ایرانیان شکست خوردند و این دو جنگ بزرگ هنوز در خاطره تاریخ باقیست.
آرتمیس نخستین بانوی دریانورد و فرمانده نیروی دریایی هخامنشیان:
آرتمیس یا آرتمیز در چم(معنی) راست گفتار بزرگ فرمانده بزرگ نیروی دریایی خشایارشا در جنگ یونانیان بود که با خردمندی و کارآمدی بی همتای وی نیروی دریایی و رزمناوهای تریوم و صدها ناو نبرد ناو ناوچه را رهبری کرد و با فرماندهی درست بایسته خویش سپاه یونان را در هم شکست. این زن فرمانده از رایزنان جنگی خشایارشا نیز بود.ارتمیس چهره ای شگفت انگیز در تاریخ ایران باستان است و شاید گزافه نگفته باشیم در تاریخ سر تا سر جهان میباشد ..او نخستین بانویی است که در سمت فرماندهی نیرومند ترین نیروی دریایی جهان و عضو شورای عالی دفاعی و وزارت جنگ و وزارت دفاع هخامنشیان و همچنین فرماندهی سپاه غربی ایران مستقر در کاریه انجام وظیفه میکرد .این بانو در سال 480 پیش از میلاد مسیح با پنج رزمناو سنگین تریوم و هشت هزار سپاهی پیاده مرکب از هشت هنگ و دو گردان ششصد نفره از نیروهای زبده گارد جاویدان که توسط خشاریارشاه برای محافظت از ملکه ارتمیس اعزام شده بودند در جنگ سالامیس شرکت کرد .
وی را خشن ترین دشمن یونانیان میدانیم و دلاور ترین فرمانده ایرانی که ضمن اینکه شکست فاحشی بر یونانیان وارد کرد قوای دریایی فنیقیه را که از نبرد فرار میکردند و در خطوط دفاعی ایران شکاف ایجاد کرده بودند را دنبال نمود و ضمن غرق نمودن ناوگان فنیقی ناوگان یونانی را که در شکاف نفوذ کرده بود و قصد حمله از پشت به ناوگان ایران را داشت شکست بسیار مهلک و سختی داد.با این حال هنوز چهره این بانو پر رمزو راز مانده است.حال انکه پس از شناخت حکومت هخامنشیان و نحوه اداره ارتش و ساتراپیهای ان مشکل خود بخود حل میشود .ایران در دوران هخامنشی گستره ای فراوان یافته بود و یکی از ساتراپهای مهم در مرز با یونان کاریه به مرکزیت هالیکار ناسوس بود این ساتراپ شاهانش خود را ایرانی میدانستند و هرگز زیر بار یونان نرفتند ولی ساکنان شهر عمدتا تاجران و کشاورزان یونانی مهاجر بودند ..
معروفیت ارتمیس در تمام دوران ادامه داشت و حتی در دوره ساسانی و اسلامی نام بسیاری از دختران دربار حتی سلاطین سلجوقی ارتمیس بود و او بسیار محبوب شاهان میهن دوست مثل ملکشاه سلجوقی جلال الدین خوارزم و شاه عباس بود و قبل اسلام نیز که گفتنش لزوم ندارد که چه بسا نام بسیاری از دختران ایرانی ارتمیس بود .ملکه ارتمیس در سال 480 پیش از میلاد با سیصد فرمانده و ناوران مشهور ایرانی در نبرد سالامیس شرکت کردو ترموپیل و چون تنها زن فرمانده ارتش ایران در کل جنگ بود و ایرانیان شاهد دلاوری بانوی زیبای ارتش خویش بودند به جوش خروش درامده و دلیرانه میجنگیدند تا مبادا به بانو اسیب برسد مخصوصا دو گردان محافظ جان ملکه که از سپاه جاویدان بودند انچنان دلاوری کردندکه ملکه نیز تهیج شد و این دلاوری باعث محبویبت وی تا زمان حاضر نیز شده ..
متاسفانه بیشتر اطلاعات ما از وی از هرودوت است مردی از خاندان مهاجرین که دشمن درجه یک خاندان لیگدامیش خاندان ملکه ارتمیس بود و سر ضد ایرانی بودنش توسط همین خاندان تبعید به یونان شد هر چند هرودوت سیاستی ضد ایرانی داشت و گاهی سخنانش بر ضد ملکه است اما وی نیز نتوانسته سخنان نیشداری برملکه ببنددودر جایی از زیبای و دلاوری ملکه سخن گفته و گاهی نیز با سخنان نیش دار او را بدنام کرده.
ارتمیس علاوه بر شجاعت و زیبایی دارای بصیرت کامل در امور جنگی بودبخصوص در امور نبرد ناوگانهای جنگی و به عقیده تیمستوکل زمامدار اتنی دشمن ایران (در هنگام لشکر کشی خشایار شاه)ارتمیس یکی از برجسته ترین دریا سالاران جهان بوده که دشمن دیرینه یونانیان بوده و ان قدر یونانیان از وی میترسیدند از سایر فرماندهان ایرانی نمیترسیدند.
(ارتش پادشاهی اشکانی)پارت
در دوره اشکانیان ارتش همیشگی و منظمی وجود نداشت که همواره آماده دفاع از کشور باشد.
ارتش اشکانیان تا قبل از اردشیر بابکان دارای ساختاری فئودالی بود(ارباب-رعیتی)
مختصری از اشکانیان:
نام پاثوره(پارت ها) از لفظ پارتی یا پارتی بن که یکی از ساتراپ نشین های دیرین امپراتوری پارس در شمال بود مشتق شده است. در برخی منابع، پارت ها را مردمی در مرکز ایران میدانند که پس از حمله اسکندر به شمال ایران پناهنده شدند و کلمه پارت نیز به معنی تبعیدی(جنگ زده) در زبان سکایی ها است. شاهنشاهی اشکانی یا امپراتوری پارت نام یکی امپراتوری های ایران پیش از اسلام است. حکومت پارت ها(با امپراتوری پارت ها اشتباه نشود) در سال ۲۵۰پیش از میلاد به دست ارشک اول بنیان نهاده شد.
شروع تلاش پارت ها برای براندازی سلوکیان و قیام بر علیه آنها در سال ۲۵۶پیش از میلاد و با قیام ارشک اپی فانس(اشک پرشکوه) شروع شد. پس ارشک و در دوران تیرداد یکم، سلوکوس دوم ارتشی برای سرکوبی پارتیان به ساتراپ پارت فرستاد ولی آن لشکر از پارت ها شکست خورده تار و مار شدند. در سال ۲۴۷پیش از میلاد تیرداد توانست از جنگ سلوکیان با رومیان و اشتغال آنان به آن نبرد استفاده کند، و هیرکانی(گرگان) را به تصرف در آورد، فتح گرگان و مناطق اطراف آن(حوالی گلستان کنونی) را آغاز امپراتوری پارت ها می دانند.
پارت ها نیز جلوس تیرداد یکم(اشک دوم) را به عنوان مبدا تاریخ خود قرار دادند. این همان تاریخ پارتی است. ولی پس از اندک زمانی آنتریوکوس با یک تهاجم همه جانبه و شدید به شرق و شمال شرق، تیرداد را شکست داده و او را مطیع خود ساخت. نزدیک به پنجاه سال بعد میتراداد یکم(مهرداد کبیر یا ارشک ششم) تهاجم وسیعی را بر علیه سلوکیان آغاز کرد. در این رشته جنگ ها بسیاری از مناطق غربی ایران به زیر سلطه میتراداد درآمد. میتراداد کبیر به خوزستان قشون کشید و خوزستان را فتح نمود، سپس روی به پارس گذاشت و آنجا را نیز گشود، سپس روی به هند گذاشت و قلمور شاهنشاهی اش را به رود سند رسانید. پس از آن به بابل حمله برد(۱۴۰پ.م). بابل در آن زمان یکی از مهم ترین شهر های جهان محسوب می شد این بود که سلوکیان از سقوط آن سخت بیمناک بودند به همین دلیل دیمیتروس دوم با لشکری از زبده ترین نیرو های سلوکی به جنگ با میتراداد کبیر برخواست ولی شکست سختی از وی خورده، اسیر شد. میتراداد سپس بابل را محاصره نمود. سلوکیان در این جنگ مقاومت بسیار کردند ولی در نهایت بابل برای دومین بار و پس از۴۱۹ سال به دست ایرانیان افتاد. در این دوران اهل و مردم اصلی میتراداد کبیر یعنی پارت ها بر علیه او شوریدند که وی با برآوردن خواسته های آنها، شورش را آرام نمود.
سلوکیان، نخستین دشمن پارت ها؛
در دوران پادشاهی ارد یکم؟، ارتشی به فرماندهی سردار سپهبد سورنا، آهنگ سلوکیه(ویه اردشیر) نموده آنجا را تسخیر کرد. در این دوران بود که کراسوس، کنسول سوم روم، به میان رودان حمله آورد، ارمنستان قول مساعدت به کراسوس داد، در این توافق بر واگزاری ۴۶هزار سوار و پیاده ارمنی به کراسوس توافق شده بود، زمانی که خبر به ارد رسید، وی با سپاهی متشکل از پیاده نظام، خود را به ارمنستان رساند و آن دیار را اشغال کرده، ارتاواردیاس شاه ارمنستان را شکست داد. قشون روم در کاره(حران) به دست سردار سپهبد سورنا شکست سختی خورده، سر فرماندهان و جمیع بیرق های قشون روم به غنیمت به ارد پیشکش شد. این نخستین نبرد رومیان با پارت ها بود که به شکست بسیار سخت رومیان منجر شد و ابهت روم را فرو ریخت. پس از آن جولیوس سزار(گایوس یولیوس کاسیاروس) پادشاه نامدار روم، خواست انتقام شکست رومیان را بگیرد،لکن در مجلس سنا به دست مخلفانش کشته شد.
در دوران فرهاد چهارم(ارشک چهاردهم) یکی از سردارانش به نام منزس به وی خیانت نموده به خدمت مارک آنتوان، کنسول سوم روم، یعنی جانشین کراسوس درآمده به مصر ، محل حکومت انتوان رفته،او را ترغیب به حمله به ایران نمود. آنتوان پیش از پیشنهاد منزس نیز در تدارک حمله به خاک ایران بود، به همین جهت پیکی را به دربار اشکانی فرستاد(برخی معتقدند خودش به دربار اشکانی رفت) و از فرهاد شاه خواست که پرچم های روم را که از سپاه کراسوس گرفته شده بود مسترد دارد ولی فرهاد شاه از قبول آن سر باز زد. به همین جهت آنتوان با صد هزار لژیون تا بن دندان مسلح به میان رودان حمله آورد ولی زمانی که به او خبر رسید که سربازان بیشمار پارتی تمام شرق دجله و فرات را محکم دارند و نفوذ به ایران از راه میان رودان، سپاهی بیش از دویست هزار سرباز میخواهد، از این رو ، آنتوان لشکر را به شمال هدایت نموده، وارد ارمنستان کرد. شاه ارمنستان،آرتاواردس قول دوازه هزار سوار و پیاده به آنتوان داد، آنتوان از راه ارمنستان به ، به آذرآبادگان ایران(آذربایجان) تاخت آورد و پراسیا،مرکز آذرآبادگان را محصور ساخت ولی پراسیا به شدت محکم و ساخلو کافی برای جنگ داشت به همین جهت تا رسیدن تجهیزات محاصره منتظر ماند در این زمان پارت ها از پراسیا برون شدند و به جنگ با رومیان پرداختند، رومیان با آن سپاه بزرگ و مجهز نتوانستند در برابر پارت ها بایستند، پارت ها، بیش از ده هزار رومی را کشتند و بیش از این مقدار از آنها را مجروح ساختند، رومی ها از وحشت تلفات بیشتر عقب نشینی نموده و پا به فرار گذاشتند، پس از فرار و تار و مار شدن رومی ها، پارت ها قشون آرتاواردس را تارو مار کردند.
در این بین ارتش اشکانی به کاروان تدارکات رومیان تاخت آورد و از آن غنایم بسیار به دست آوردند. آنتوان ناچار به کوه های آذرآبادگان عقب نشست، پس از مدتی از منطقه کوهستانی گذشته و به جلگه وارد شدند، پس از ورود ارتش روم به جلگه ها و زمین های پست اطراف، پارت ها حمله آغاز کردند و در ۱۹ روز جنگ، بیش از هشت هزار رومی را به خاک و خون کشیدند و خود تلفات اندکی دادند. پس از آن رومی ها از ارس گذشتند و به ارمنستان وارد شدند که پارت ها از تعقیب آنها خودداری کردند ولی سرمای زمستان و کمبود آذوقه باعث تلف شدن هزاران رومی شد(نزدیک به هشت هزار تن) و باقی قشون روم جان به دربرده و به عقب نشینی به روم پرداختند، پلوتارک می نویسد آنتوان مدام میگفت((آی ده هزار نفر)) و منظورش ۱۰هزار یونانی بوده که در دوران هخامنشی و در دوران کوروش کوچک(با اعلیحضرت شاهنشاه کوروش کبیر اشتباه نشود) از این منطقه عقب می نشستند ولی فلاکت رومیان به مراتب بیش از یونانیان بوده چرا که از کوناکسا تا طرابوزان سر جمع ده هزار یونانی بیش نبودند ولی در این دوران بیش از هشتاد هزار رومی با فرار از ایران شکر میکردند که از دست کماندارن ایرانی برستند(۳۹پ.م). دو سال بعد زمانی که پادشاه آذرآبادگان از غنایمی که از شکست روم نصیبش شده بود راضی نبود، ولی از ترس فرهاد شاه سخنی بر زبان نمی آورد تا این که به آنتوان نامه نوشته که می خواهد با او مصالحه کند(به تعبیری به ایران خیانت کند) این بود که آنتوان که در روم آبرویی برایش نمانده بود به سرعت لژیون های سرافکنده و متلاشی خود را جمع کرده به ارمنستان تاخت آورده شاه ارمنستان، آتاواردس را برکنار نموده ارمنستان را به روم ضمیمه نمود ساخلوی بزرگی در ان گذاشته به مصر مراجعت نمود. در سال ۳۳پ.م دوباره به ارمنستان بازگشته ولی بخاطر کدوراتی که ما بین او اکتاویوس بود به روم برگشت و ارمنستان آذرآبادگان را به حاکم خیات کار آذرآبادگان سپره تنی چند از لژیون های رومی را به او سپرد.
در این زمان فرهاد شاه به آذرآبادگان قشون کشید و آن دیار را به ایران برگرداند سپس از ارس گذشته به ارمنستان تاخت آورد، ستاسانوس فرماندار نظامی ارمنستان خواست با لژیون های رومی جلوی فرهاد را بگیرد ولی به شدت هر چه تمام تر شکست خورد. پس از آن آنتوان به سرعت خود را به ارمنستان رساند ولی وقتی شنید که پارت ها چه شکست هایی بر رومیان و ارمنیان متحمل ساخته اند به سرعت باقی لژیون هایش را از ارمنستان خارج ساخت. در راه پارت ها حملات بسیاری به رومیان کردند و از رومیان چنان بکشتند که آوازه اش تا روم رسید، آنتوان پس از این شکست، به مصر فرار کرد. پس از آن فرهاد شاه ، ارتاکسیاس، پسر پادشاه ارمنستان را که وفادار به دربار اشکانی بود را به حکمرانی ارمنستان گمارد. این شکست های پی در پی باعث شد، رومیان برای یک قرن به ایران حمله نکنند. پس از این جنگ ها تیرداد نامی بر فرهاد شورید و چون فرهاد در آسیای میانه بود به جای او بر تخت نشست ولی فرهاد با سپاهی به جنگ تیرداد رفت و تیرداد را فراری داد لکن تیرداد پسر کوچک فرهاد شاه را نزد اوکتاوینوس برد ولی فرهاد با اوکتاویانوس داخل در مذاکره شد و پسر کوچکش را پس گرفت، در این زمان اوکتاویانوس از فرهاد شاه تقاضا نمود که پرچم های روم را پس دهد ولی فرهاد شاه چنین نکرد ولی پس از چندی اوکتاویانوس فردی را با هدایای بسیار و سوگند صلح و آشتی به نزد فرهاد شاه فرستاد، فرهاد شاه نیز پرچم ها را به اوکتاویانوس پس داد. هفت سال بعد اوکتاویانوس سزار روم شد که پس گرفتن پرچم ها از عوامل موثر بر آن بود. متاسفانه در سال ۲پ.م فرهاد شاه توسط فرزندش مسموم شد و به ملکوت پیوست. امپراتور روم چون روابط حسنه ای با دربار پادشاه پیشین ایران یعنی فرهاد شاه داشت، از پذیرفتن فرهاد پنجم(پسر فرهاد چهارم) امتنا کرد. پس از چندی اشراف بر علیه او شوریدند و او را از سلطنت خلع کرده بکشتند. پس از او ارد دوم به تخت نشست که در شکارگاه به تیر یکی از ملازمانش کشته شد. با وجود تمایل فراوان، لکن شرح تمامی جنگ های ایران اشکانی و روم در این نوشته نمگنجد بنابر از باقی جنگ ها میگذریم و به جنگ های امپراتور تراژان با ایران می پردازیم. در دوران خسرو(ارشک بیست و سوم)، پادشاه ارمنستان یعنی تیرداد فوت کرد و پاکر(برادر تیرداد) به سرعت، پسرش اکزادارس را به تخت نشاند. ای کار باعث تحریک تراژان به جنگ با ایران شد چون این اقدام را از طرف ایران میدانست. به همین دلیل لژیون های خود را جمع آوری کرده به سوی ایران رهسپار شد.
تو ضیح آنکه تراژان پیش از رسیدن به امپراتوری فرماندار اسپانیا بود که به امپراتوری رسید و سپس داکیه(رومانی) را فتح کرد در برخی نوشته ها او خود را الکساندر دوم خوانده. زمانی که تراژان به حوالی تراکیه(با ترکیه اشتباه نشود) رسید. پیک هایی از جانب خسرو به نزد تراژان آمدند و با اهدای هدایای بسیار از او خواستن که برگردد و در مقبل خسرو، شاه ایران، حاضر است به جای اکزادارس، پارتامازیر، پسر تیرداد را به تخت بنشاند و خود تراژان تاج بر سر پاتامازیر بگذارد(توضیح آنکه گرفتن تاج از دست شخصی دیگر نشان آن است که شاه، قدرت خود را از او دارد مانند این مورد که در قرون وسطی پاپ و ی در مواردی کاردینال ها، تاج بر سر پادشاهان می گذاشتن که بدین معنی بود که شاه اختیارات و حکومت خود را از خداوند دارد ای رسم در فرانسه و در دوران ناپلئون بناپارت پایان چرا که او اج را از پاپ گرفت و خود، تاج بر سر گذاشت. در ایران پیش از پهلوی نیز آخوند ها تاج بر سر پادشاهان میگذاشتند و شاه را سایه خدا بر روی زمین میدانستند. این رسم با روی کار آمدن رضا شاه پهلوی برچیده شد) ولی تراژان نپذیرفت و به حرکت خود به سوی ایران ادامه داد. تراژان سپس به ارمنستان وارد شد و پاتامازیر را به ارمنستان خواست و به او نوشت که اگر تاج را تراژان بر سر او بگذارد. تراژان او را به عنوان امپراتور می شناسد.
زمانی که پارتامازیر به ارمنستان درآمد، تراژان دستور به قتل او داد. پس از کشتن پارتامازیر، تراژان تمامی ارمنستان را گرفته سپس به میان رودان حمله آورده، شهر های ادیابن و الحضر را گرفت سپس بابل را محاصره کرده، آن شهر را فتح کرد، سپس سلوکیه را محاصره و سپس فتح کرد. در کوتاه زمانی به تیسفون حمله برد و آنجا را فتح نمود، خسرو پادشاه ایران که نمی خواست با تراژان روبرو شود مردم شهر های مفتوحه را به شورش همگانی فراخواند، پس از کوتاه زمانی، تمامی شهر هایی که تراژان فتح کرده بود ر به شور گذاشتند و حکومت تراژان را برنتافتند از این رو، تراژان خواست شهر های شورشی را بازپس گیرد که موفق نشد و یک سال بعد در گذشت. پس از او، هادریان(هیدرین-آدریان) به تخت نشست. هادریا چون توان مقابله با رقیب قدرتمند خود یعنی ایران را در خود نمی دید خواست با ایران آشتی کند ایران نیز به شرطی صلح را پذیرفت که ارتش رو میان رودان را ترکن کند، هادریان نیز پذیرفت و صلح برقرار شد و تمامی ممالک مفتوحه به دست تراژان به ایرا برگردانده شد. از باقی جنگ های ایران و روم میگذریم و به دوران اردوان پنجم و جنگ هایش با اردشیر پاپکان میپردازیم. در سال دوران اردوان پنجم، جنگ های پی در پی بر سر تاج و تخت و همچنین شورش های متمادی، ایران را بسیار ضعیف کرده بود.
به همین جهت اردشیر بابکان بر اردوان پنجم شورید او را در تنگ آب فیروز آباد شکست داد(به سال۲۲۴م). اشکانیان به جز جنگ ، کار هایی برای برچیدن آداب و سنن یونانیان در ایران کردند. اسکندر مقدونی پس از فتح ایران بر آن شد که زبان و خط و آداب و سنن یونان را بر ایران حاکم کند به همین خاطر نوشتن به خط میخی پارسی را ممنون ساخته، تمامی جشن ها برچید. پارت ها پس از به قدرت رسیدن، به زنده کردن آداب و سنن ایران هخامنشی پرداختند و در این کار بسیار موفق ظاهر شدند، متاسفانه آثار کمی از دوران اشکانیان بر جا مانده و به همین دلیل از فن معماری در دوراناشکانیان خبر زیادی نیست و احتمالا از معماری یونانی و مخلوط با معماری پارسی استفاده کرده باشند. این مختصری بود از پیدایش و سقوط اشکانیان.
ارتش اشکانیان، ارتشی با ساختار فئودالی:
در دوره اشکانیان ارتش همیشگی و منظمی وجود نداشت که همواره آماده دفاع از کشور باشد. ارتش اشکانی دارای ساختاری فئودالی بود(ارباب-رعیتی) این ساختاری بود که تا پیش از قیام اردشیر بابکان و در دوره اشکانیان بر ایران حاکم بود. طبق این ساختار در زمان جنگ هر کدام از زمین داران بزرگ میبایست از رعایای خود نیرویی گرآوری کرده و برای حکومت مرکزی میفرستادند. جای بسی شگفتی است که این ساختار در دوران طولانی پادشاهی اشکانیان توانست ارتش های عظیمی را در مقابل رومیان ایجاد کند و به محض آشکار شدن نخستین نشانه های تهاجم از طرف دشمن پیک هایی به تمامی ایلات و اربابان فرستاده می شد و هر ایلات و ارباب به اندازه توان خود ارتشی را برای حکومت مرکزی می فرستاد.
این ارتش به دلیل سواره بودن توانایی جابجایی سریع را دارا بودند به همین دلیل رسیدن سپاهیان به میدان زیاد طولانی نمی شد. در کنار این ارتش، سپاهی نیز وجود داشت که تعداد کمتری سرباز داشت و وظیفه اش، حفاظت از پایتخت و خانواده سلطنتی و همچنین حفاظت از کاخ های فرماندارن ایلات بود، این ارتش اکثرا از سوارن سنگین اسلحه با زره هایی سنگین تشکیل می شد، این ارتش اساس قدرت حکومت مرکزی بود. قدرت این ارتش بر مبنای قدرت زرهی آن بود و نه جابجایی سریع آن. رمز پیروزی های بزرگ اشکانیان، حملات سریع و بی وقفه سواران سبک اسلحه بود. که اجازه حرکت به نیروهای دشمن را نمی دادند. متاسفانه ارتش اشکانی به دلیل مشغله زیاد در شورش های شرق کشور، نتوانست از بین النهرین پا پیش بگذارد. سپاهیان اشکانی به دلیل روش جنگی ویژه ای که داشتند یعنی تیراندازی به روش قنقاج تلفات بسیار اندکی در نبرد ها داشتند.
از پیاده نظام در دوران اشکانیان بسیار استفاده کمی می شده است، مگر در جنگ های شهری. سپاهیان اشکانی تابع صد در صد مقررات ارتشی نبودند و در میدان جنگ به نحوی بی نظمی حکمفرما بود. صفوف متراکم ارتشی که در دوره هخامنشیان بود، در ارتش اشکانی وجود نداشت. البته باید متذکر شد که در سال های ابتدایی حکومت اشکانیان، پادشاهان اشکانی به ایجاد سپاهی متشکل از پیاده نظام سنگین اسلحه با نیزه های بلند همت گماشتند، چرا که پیروزی های این نوع پیاده نظام را در نبرد های بزرگ اسکندر در مقابل هخامنشیان دیده بودند ولی پس از چندی این پیاده نظام از زمانی که از آنتریوکوس پادشاه سلوکی شکست خورد، برچیده شد و پارت ها بر روی یک ارتش سواره تمرکز یافتند. داشتن ارتش متشکل از سواره نظام برای پارت ها که مردمی داری گله های بیشمار اسب بودند، کار مشکلی نبود، لازم به ذکر است که در دوران پارتیان، پرورش اسب یکی از کار های رایج در مزارع بوده و مزارع فراوانی برای تربیت اسب اختصاص می یافتند. پارت ها در زمستان نیز مانند تابستان جرارانه از میهن دفاع می نمودند چنانکه در بالا گفته شد، ارتش آنتوان در زمستان شکست سختی از پارت ها خورد. به این دلیل که بیشتر نبرد ها در بین النهرین اتفاق می افتاده، زمستان و تابستان فرق چندانی نداشته و در همه حالات، بین النهرین دارای هوای گرم بود است.(توجه شود که آنتوان در شمال آذرآبادگان شکست خورد). در تمامی نبرد های بین رومیان و اشکانیان،اشکانیان تنها در نبرد با تراژان مغلوب شدند و در بقیه نبرد ها فتح با آنان بود. در جنگ با تراژان نیز پس از چندی سپاهیان رومی از ایران فراری شدند چرا که پادشاه اشکانی یعنی خسرو شاه، مردم مناطق فتح شده را بر علیه رومیان شوراند و آنها را از خاک ایران بیرون کرد. در زیر شرحی بر ارتش اشکانی را میخوانید، به دلیل عدم وجود نیروی دریایی قوی و بزرگ در دوران پارت ها از شرح نیروی دریایی صرف نظر شده است و تنها به سواره نظام و پیاده نظام پرداخته می شود.
شرح رکن سواره نظام

سواران سبک اسلحه
اسلحه مورد استفاده: یک عدد کمان به علاوه زه یدک و ۱۰۰تیر(در مواقعی بیش از ۲۰۰ تیر)- در مواقعی استفاده از یک نیزه کوتاه و یا یک شمشیر
زره: دارای زرهی چرمی و در برخی مواقع بدون زره ، دارای کلاهخودی فلزی غالبا از آهن و در مواقعی به بستن سربند و یا گذاشتن کلاهی نمدین بسنده می شده است.
میزان استفاده: از پایه های ارتش اشکانی محسوب می شدند.
مهم ترین نبرد ها: نبرد کاره- رشته نبرد های اشکانیان با رومیان در زمان فرهاد چهارم و…
تاکتیک جنگی: سواره نظام سبک اسلحه اشکانی به دلیل چالاکی و مهارت فراوان در تیراندازی شهره بودند. این سواران ابتدا به صورت گروهی به حمله میپرداختند ولی به محض نزدیک شدن دشمن، از مقابل دشمن می گریختند و به صورت قنقاج به تیراندازی میپرداختند، این موضوع یعنی تعقیب سوارن توسط ارتش دشمن باعث خسته شدن سپاهیان دشمن می شد. از آنجا که بیشتر جنگ های پارت ها با رومیان بوده است، رومیان با داشتن زره های سنگین، توانایی تعقیب پارت ها در مسافت های طولانی را نداشتند و پس از اندکی تعقیب بسیار خسته می شدند همین خستگی و نداشتن یک سواره نظام مجهز دلیل بر شکست های رومیان بود چنانکه در نبرد کاره مشاهده می شود که سپاهیان رومی از فرت خستگی نتوانستند پارت ها را تعقیب کنند و به همین دلیل پارت ها برگشتند و به تیرباران لژیون های رومی پرداختند.

سواران سنگین اسلحه یا کاتافراکت ها
اسلحه مورد استفاد: در بیشتر مواقع نیزه ایی بلند و آهنین و یا استفاده از یک گرز.
زره: از انواع زره ها از جمله زره صاف و همچنین زره فلسی استفاده میکردند. در مواقعی از ترکیب سه زرهصاف و فلسی و جوشن استفاده می کردند. استفاده از جوشن در زیر زره اصلی همواره تا دوران ساسانیان مرسوم بود. این سواران از کلاهخودی به شکل مخروط که تمامی سر و همچنین گردن را محافظت میکرد استفاده مینمودند. در مواقعی نیز از یک جوشن منباب حفاظت از صورت استفاده میشده است. این سواران از دسکشی از جنس زره فلسی یا در مواقعی از جنس جوشن استفاره می نمودند.
میزان استفاده: در برخی از ازمنه پادشاهای اشکانی به وفور استفاده می شده است ولی در برخی دوران ها بسیار کم استفاده می شده است. بنابراین تعداد مشخصی نداته اند و در دوران های مختلف به تعداد مختلف استفاده می شده است اما تعداد دو هزار کاتافراکت همواره به خدمت شاه بودند و از او و خانواده سلطنتی محافظت میکردند.
اسلحه مورد استفاد: در بیشتر مواقع نیزه ایی بلند و آهنین و یا استفاده از یک گرز.
زره: از انواع زره ها از جمله زره صاف و همچنین زره فلسی استفاده میکردند. در مواقعی از ترکیب سه زرهصاف و فلسی و جوشن استفاده می کردند. استفاده از جوشن در زیر زره اصلی همواره تا دوران ساسانیان مرسوم بود. این سواران از کلاهخودی به شکل مخروط که تمامی سر و همچنین گردن را محافظت میکرد استفاده مینمودند. در مواقعی نیز از یک جوشن منباب حفاظت از صورت استفاده میشده است. این سواران از دسکشی از جنس زره فلسی یا در مواقعی از جنس جوشن استفاره می نمودند.
میزان استفاده: در برخی از ازمنه پادشاهای اشکانی به وفور استفاده می شده است ولی در برخی دوران ها بسیار کم استفاده می شده است. بنابراین تعداد مشخصی نداته اند و در دوران های مختلف به تعداد مختلف استفاده می شده است اما تعداد دو هزار کاتافراکت همواره به خدمت شاه بودند و از او و خانواده سلطنتی محافظت میکردند.
مهم ترین نبرد ها: نبرد های امپراتوری ایران با امپراتوری روم از جمله نبرد کاره و نبرد با آنتوان
تاکتیک جنگی: اگر در لشکر دشمن از سواره نظام استاده می شد، کاتافراکت ها به سواره نظام دشمن حمله برده و آنها را نابود میکردند این تاکتیک در مقابل رومیان که همواره فاصله زیادی بین سواره نظام و پیاده نظامشان وجود داشت موثر بود پس از تمام کردن کار سواره نظام دشمن، به پیاده ها هجوم می برده ، آنها را نابود میکردند. در نبرد کاره، سپاهیان کراسوس از دو بخش تشکیل شده بودند. سواران و پیاده ها. پس از منهدم شدن پیاده نظام کراسوس، پسرش فابیوس که فرمانده سواره نظام بود خواست با سواره نظام خود که شمارشان بیش از دو هزار نفر بود به یاری پیاده نظام بشتابد اما در میانه راه کاتافراکت ها به لشکر او حمله کردند و تمامی سواره نظام روم را نابود کردند، پس از چندی فابیوس اسیر شد که بلافاصله او را گردن زدند و سرش بر نیزه کرده در میدان میچرخاندند. کراسوس نیز در این نبرد اسیر شد که او را نیز گردن زدنه،سرش برای شاه فرستادند.
جنگ سواره نظام پارتی(سوار داری کلاهخود مخروطی)
حمله سواره نظام سنگین اسلحه پارتی به لژیون های رومی
فیل سوارن:
اسلحه مورد استفاده: با بستن وسایل برنده به عاج فیل، عاج را بسیار خطرناک مینمودند. همچنین بر روی فیل برجکی قرار میدادند که در آن کمانداران جای میگرفتند و به تیراندازی به سپاه دشمن میپراختند.
زره: اغلب بدون زره مگر در قسمت سر و چشمان
میزان استفاده: کم
تاکتیک جنگی: در پیش باقی سپاه قرار میگرفتند، به سوی دشمن حمله میبردند و در صفوف آنها اختلال ایجاد می کردند. همچنین کمانداران از بالای فیل بر دشمن تیر میباریدند. فیل های اشکانی برخلاف فیل های ارتش هخامنشی که آفریقایی بودند. فیل های اشکانی از ممالک هند خریداری شده بودند به همین جهت دارای عاج هایی کوچک تر بودند.
ظاهر احتمالی فیل های ارتش پارت
شتر سواران: پس از چندی که اشکانیان بر حاشیه جنوبی خلیج فارس غلبه یافتند، ممالک عرب را آن مناطق را به زیر سلطه خود درآوردند، اعراب نیز موظف شدند در مواقع نبرد، هر چه میتوانند در اختیار حکومت اشکانی بگذارند، اعراب به دلیل داشتن شتر های بلند و قوی هیکل، در مواقع جنگ برای حکومت مرکزی شتر میفرستادند. در برخی موارد سوارنی بر روی شتر ها می نشستند و با نیزه ای بلند به جنگ میپرداختند . در برخی موارد از شتر ها برای حمل و نقل آذوقه و علیق سپاهیان استفاده می نمودند.
اسلحه مورد استفاده: اغلب یک نیزه بلند
زره: غالبا بدون زره
میزان استفاده: متوسط
تاکتیک جنگی: همانند کاتافراکت ها میجنگیدند.
پیاده نظام:
در دوران پارت ها از پیاده نظام بسیار به ندرت استفاده می شد. پیاده نظام را معمولا برای حفاظت از شهر ها و دژ ها به کار میبردند. پیاده نظام اشکانی متشکل از پیاده نظام سبک اسلحه و پیاده نظام تیرانداز بود. پیاده نظام سبک اسلحه ،معمولا از زرهی چرمی و یا در مواقعی خفتان استفاده می کردند. این پیاده نظام اغلب دارای، نیزه ای کوتاه و یا یک شمشیر دو لبه بودند. پیاده نظام تیرانداز نیز از انواع وسایل تیراندازی از جمله کمان و فلاخن استفاده میکردند. زرهی چرمین و یا خفتان میپوشیدند و کلاهی نمدی بر سر میگذاشتند.
نگاهی به ارتش روم، سرسخت ترین دشمن پارت ها
ارتش روم را میتوان قدرتمند ترین ارتش جهان در جهان آن روزگار دانست که از پس همه بر می آمد به جز اشکانیان. ارتش روم دارای نظم منحصر به فردی بود که در جهان بی نظیر است. این ارتش را از لژیون ها تشکلیل شده بود، هر لژیون را بین۸ هزار تا۲۴هزار در منابع مختلف ذکر کرده اند. ارتش روم دارای سه بخش بود، پیاده نظام، سواره نظام و نیروی دریایی. تنها سپاه پیاده روم دارای۳۱بخش مجزا بود، سواره نظام از۱۷ بخش تشکیل شده بود، نیروی دریایی از ۶بخش تشکیل شده بود. بنابراین شرح تمامی این۵۴رکن ارتش روم در این مقاله ممکن نیست(انشالله مقاله ای درباره ارتش روم نوشته می شود). بنابر این به مشهور ترین این ارکان یعنی پیاده نظام ساگمانتاتا و سواره نظام می پردازیم.
پیاده نظام ساگمانتاتا:
شاید تا بحال نام این نوع پیاده نظام را نشنیده باشید ولی بدون شک آن را در بسیاری از فیلم ها مشاهده کرده اید. پیاده نظام ساگمانتاتا به دلیل زرهی ورقه ورقه ای به نام لاریکا ساگمانتاتا، به این نام مشهور بود. این پیاده نظام دارای نیزه ای بود که دارای دسته ای کوتاه بود و بالای سرنیزه و برای افزایش برد و همچنین نفوذ بیشتر، از چوب اضافی و یا تکه آهنی با شکلی خاص استفاده می شد. این پیاده نظام از نوعی شمشیر کوتاه و دولبه به نام گلاکیاس در دست می گرفتند، کلاهخودی به نام گلیک بر سر می گذاشتند که تمامی سر و صورت و گردن را محافظت می کرد. همچنین از سپری از جنس چوب و با پوشش آهن استفاده میکردند که آرایش جنگی خود را با این سپر ها تشکیل میدادند. از جمله آرایش های آرایش لاک پشتی بود که برای مقابله با تیراندازی دشمن استفاده می شد، آرایش دیگر آنها آرایش گویی شکل بود که برای زمان محاصره استفاده می شد. آرایش دفع سواره نظام نیز در موقع حمله سواره نظام استفاده می شد.
سنتریون رومی. فرمانده ستون
شمشیر گلاکیاس
سپر رومی
آرایش لاک پشت
آرایش گوی
آرایش ضد سواره نظام
مثلث تهاجمی
سواره نظام
این سواره نظام داری زرهی اغلب از جنس جوشن و سپری به شکل بیضی در دست می گرفتند. هاستا نیزه ی بلندی بود که مخصوص سواره نظام طراحی و ساخته می شد و مقداری با نیزه پیاده نظام متفاوت بود. این سوارن معمولا از زره برای اسب خود استفاده نمی کردند. سواره نظام نیز مانند پیاده نظام از گلیک برای پوشش سر استفاده می نمود. این سواره نظام حریف قابلی برای پارت ها نبود چنانکه پارت ها به راحتی با کاتافراکت هایشان این سواره نظام را منکوب می کردند. پس از افزایش فتوحات روم در قسمت های شمالی اروپا، رومیان از سوارن ژرمن و فرانکی استفاده کردند. این سواران بر اسب هایی کوچک سواره می شدند و لی دارای قدرت مانور بالایی در میدان بودند و اغلب رومیان از این سواره نظام برای جنگ هایش با اشکانیان استفادده می کرد.

دریایی شاهنشاهی ایران - در روز ۱۴ آبان ماه ۱۳۱۱ رضا شاه پهلوی به همراه ولیعهد ایران محمدرضا پهلوی ساعت ۹ بامداد گام بر عرشه ناو شاهنشاهی پلنگ در لنگرگاه بندر بوشهر نهادند و نیروی دریایی شاهنشاهی ایران را بنیان گزاردند.
در سال ۱۳۱۱ دانشآموختگان ایرانی با ۶ فروند ناوهای ایرانی به فرماندهی نخستین فرمانده نیروی دریایی سرگرد توپخانه غلامعلی بایندر وارد بندر بوشهر شدند. دریای جنوب هرگز یاد نخستین یکان دریایی ایران را در سالهای ۱۳۱۱ فراموش نخواهد کرد. یکان دریایی ایران به فرماندهی ناخدای دلیرش بایندر بدون توجه به هشدار عراقیها وارد بندر خرمشهر شد و در آبهای ساحلی ایران که مورد ادعای عراقیها بود لنگر انداخت و پس از زمان کوتاهی کاروان پرغرور راه جزیرههای شاخاب پارس را در پیش گرفت و پرچمهای انگلیس را از فراز ساختمانهای جزیرههای هنگام و باسعیدو و دیگر جزیرهها و بندرهای ایران پایین کشید و پرچم ملی سه رنگ شیر و خورشید نشان را در شاخاب پارس به اهتزاز درآورد. برای بازسازی و نوسازی ناوگان ایران ناو شناوری به گنجایش ۶ هزار تن و یک کشتی یدک کش خریداری شد و روز به روز نیروی دریایی ایران نیرومندتر شد. در تاریخ نیروی دریایی ایران، ایرانیان سالهای پر از سرفرازی دارند. سالهایی که نیروی دریایی ایران در زمان هخامنشی میلیونها سرباز را از یک سو به سوی دیگر میبرد و قارهها را درمینوردید. سالهایی که برای نخستین بار در عملیات دریایی، فرماندهان هخامنشی با نوآوری در عملیات « آمفی یی » یا « پیاده کردن نیرو در ساحل » را بنیادنهادند. روزگاری که کارخانههای کشتیسازی ایران در « بندر عسلویه » کشتیهایی میساخت که نیروهای ایران را از جبلالطارق میگذراند و سرانجام به روزی که نیروی دریایی ایران به کمک تازیان یمن شتافت و آنها را از بندگی افریقاییان رهایی بخشید. و سرانجام به سالهایی رضا شاهپایههای نیروی دریایی ایران را با جهانبینی ویژه خود در شاخاب پارس (خلیج پارس) بنیاد گذاشت.
تاریخ نگاران در کتابهای بیشمار خود یادآور میشوند که نخستین ملتی که نیروی دریایی مجهز با یک سازمان درست بوجود آورد ایرانیان در دوره هخامنشیان بودند. نیروی کلان نیروی دریایی ایران در زمان هخامنشی رشک یونانیان را نیز برانگیخت. تاریخنگاران درباره نیروی دریایی هخامنشی مینویسند: نیروی دریایی خشایارشا از ۴۰۰۰ یکان سازمان یافته بود که از آن میان ۱۲۰۷ کشتی سه اشکوبه بودند که در هر اشکوب یک ردیف از پاروزنها قرار داشند. این کشتیها را « رزم ناو » مینامیدند و با سینههای نوک تیز خود کشتیهای دیگر را درهم میشکستند.
نیروی شگرف نیروی دریایی ایران از آنجا آشکار میشود که به دستور خشایارشا گروهی از ناوهای ایران به فرماندهی « آریو برزن » برای رساندن کالاهای بازرگانی و نیروهای ایران به کنارههای یونان و مدیترانه آفریقا را دور زدند و این کار شگفتانگیز را سه بار انجام دادند. ایرانیان دوره هخامنشی نخستین کسانی بودند که از راههای فرعی و به کمک شاخههای رود نیل دریای قرمز را به دریای مدیترانه پیوند دادند.
مردان قورباغهای ایران
ایرانیان دوره هخامنشی نخستین کسانی بودند که در جنگهای دریایی با یونان و به ویژه در نبرد « سالامین » آب بازان (غواصان) را بکار بردند. در تاریخ آب بازان نیز از ایرانیان، نخستین قومی که آب بازداشتهاند یاد شده است.
شکوه دوباره
شکوه نیروی دریایی ایران در دوران شاه عباس صفوی بازسازی شد. پادشاه نیرومند صفوی که از دست اندازیهای پرتقالیها در کنارههای شاخاب پارس و اشغال جزیرههای ایرانی آزرده شده بود، برآن شد پاسخ پرتقالیها بدهد و نیروی دریایی مجهزی فراهم آورد و شاخاب پارس را درنوردید و پرتقالیها را شکست داد.
شوربختانه پس از شاه عباس نیروی دریایی ایران در هم ریخت تا اینکه نادر شاه افشار در اندیشه بنیاد نیروی دریایی نوینی شد و در دریای مازندران و شاخاب پارس نیروی دریایی را پایه گذاشت. نادرشاه بوشهر را مرکز نیروی دریایی قرارداد و با آوردن چوب و الوار از شمال ایران کشتیسازی را آغاز کرد ولی شوربختانه با کشتن شدن نادرشاه برنامه زنده کردن نیروی دریایی بازایستاد. در زمان نادرشاه کشتیهایی ساخته بودند که بلندای آبخور آنها تا ۴ متر میرسید و دیگر سه فروند از ناوگان نادری که هر یک بیش از ۵۰۰ تن گنجایش داشت تا سال ۱۷۴۸ میلادی در نزدیکی بوشهر برجای بود.
سد و پنجاه سال پیش
در آن زمان شاخاب پارس مرکز کشتار و تجاوز و چپاول و آدمدزدی بود. به سبب دست اندازی سیاستهای خارجی بازار برده فروشی، آدم کشی و قتل و چپاول از سوی « خوارجیها » و « جواسمیها » در جزیرهها و آبهای شاخاب پارس و دریای عمان گسترده بود و رواگ (رواج ) داشت. در آن زمان بود که انگلستان به نام جلوگیری از بردهفروشی و دزدان دریایی به کنارههای ایران و شاخاب پارس رخنه کرد و به برخی از شیخها مانند شیخ بحرین و شیخ کویت قراردادهایی بدون آگاهی کشور ایران و بر خلاف سود ایران بست. کار این دزدان دریایی به جایی کشید که دولت انگلیس به نام پشتیبانی از تازیان کنارههای جنوبی شاخاب پارس، جزیره هنگام و باسعیدو را بدون توجه به حقوق ایرانیان اشغال کرد و آغاز به ساختن شمار زیادی ساختمانها و انبارها و پایگاههای دریایی پرداخت.
در چنین روزگار نابسامان و آشفتهای، قاچاق مروارید و طلا و خواروبار و بردهفروشی افزون شد تا جایی که در روز روشن آدمخواران افریقایی تازی به بلوچستان و مکران آمده و جوانان و دختران زیباروی را میدزدیدند و آشکارا به فروش میرساندند.
در روز فرخندهای که سردار سپه به گردنکشی شیخ خزعل پایان دادند از همراهان پرسیدند ما در دریای جنوب چند کشتی داریم؟ رییس ارکان حرب (وزیر جنگ) به آگاهی رساند ما بحریه نداریم.
وزیر دارایی گفت آنچه به نام بحریه در اختیار اداره گمرکات جنوب است پنج کشتی است که به سبب نداشتن بودجه کاری نمیتواند بکند. سردار سپه
در سال ۱۳۰۲ سردار سپه برای ایجاد نیروی دریایی ایران با کشور ایتالیا وارد گفتگو شدند. دو کارشناس ایتالیایی برای بنیاد نیروی دریایی ایران نیز به استخدام دولت ایران درآمدند و کارهای ارزندهای در بنیاد نیروی دریایی ایران به انجام رساندند. نخستین گروه دانشجویان در سال ۱۳۰۵ برای آموزش دریایی به اروپا فرستاده شدند. در سال ۱۳۰۶ برای سر و سامان دادن به نیروی دریایی ایران لایحه تاسیس اداره بحریه به مجلس شورای ملی داده شد.
در این زمان رضا شاه پرسنل نیروی دریایی ایران را از میان ایرانیان برگزید.
در سال ۱۳۱۱ دانشآموختگان ایرانی با ۶ فروند ناوهای ایرانی به فرماندهی نخستین فرمانده نیروی دریایی سرگرد توپخانه غلامعلی بایندر وارد بندر بوشهر شدند. دریای جنوب هرگز یاد نخستین یکان دریایی ایران را در سالهای ۱۳۱۱ فراموش نخواهد کرد. یکان دریایی ایران به فرماندهی ناخدای دلیرش بایندر بدون توجه به هشدار عراقیها وارد بندر خرمشهر شد و در آبهای ساحلی ایران که مورد ادعای عراقیها بود لنگر انداخت و پس از زمان کوتاهی کاروان پرغرور راه جزیرههای شاخاب پارس را در پیش گرفت و پرچمهای انگلیس را از فراز ساختمانهای جزیرههای هنگام و باسعیدو و دیگر جزیرهها و بندرهای ایران پایین کشید و پرچم ملی سه رنگ شیر و خورشید نشان را در شاخاب پارس به اهتزاز درآورد. برای بازسازی و نوسازی ناوگان ایران ناو شناوری به گنجایش ۶ هزار تن و یک کشتی یدک کش خریداری شد و روز به روز نیروی دریایی ایران نیرومندتر شد.
رضا شاه در ساعت ۹ بامداد با یک کرجی از یکانهای نیروی دریایی ایران بازدید کردند و با ناو پلنگ از بوشهر رهسپار بندر شاهپور شدند. در بندر شاهپور (بندر امام) رضا شاه به فرمانده نیروی دریایی ایران فرمودند: با مقایسه خاطره سفر چند سال قبل امروز از این مسافرت به قدری خوشوقتم که به شما تبریک میگویم.
نیروی دریایی ایران از آنجا که به فرمان شاه ایران دوباره استوار شده بود تا روز سوم شهریور ماه ۱۳۲۰ پیوسته با جسارت نگاهبان مرزهای آبی ایران بود.
روز سوم شهریور ماه ۱۳۲۰ روز شومی که دو ارتش شوروی و انگلستان از شمال و جنوب به ایران یورش بردند، ارتش شوروی و ارتش انگلستان نیروی دریایی جوان ایران را از هم پاشید. با وجود بمباران سنگین و بدون آگاهی پیشین دریاداران ایران دلیرانه در برابر این دو ارتش استعماری جنگیدند. نخستین فرمانده نیروی دریایی ایران دریابان بایندر و نخستین رییس ستاد نیروی دریایی ناخدا دوم نقدی در کنار هم جان باختند. نام ناخدایان جانباخته مانند میلانیان، مکری نژاد، هریسچس، ریاضی و کهنمویی که با وجود زخمی بودن از یک دست و یک پا باز هم خود را پای توپ نگاه داشتند در تاریخ نیروی دریایی شاهنشاهی ایران جاودانه خواهد ماند. در بمباران سوم شهریور ماه ۱۳۲۰ تنها از نیروی دریایی شاهنشاه ایران ۶۰۰ افسر و درجه دار جانباختند تا از مرز دریایی ایران پدافند کنند و ناوهای ایران که بخشی از خاک ایران به شمار میآمدند در آب فرورفتند.
در سال ۱۳۴۴ دریاسالار رسایی فرمانده نیروی دریایی درباه چگونگی نیروی دریایی ایران مینویسد:
- امروز نیروی دریایی شاهنشاهی ما در سایه درایت و جهان بینی خاص شاهنشاه دارای تشکیلات دریایی عظیم در ساحل و سازمانهای جدید نظامی بر روی ناوها و واحدهای شناور جنگی است که از ناو گروههای مختلف ترکین یافته است. ناوگان نیروی دریایی شاهنشاهی که به نام « خلیج فارس و دریای عمان » نامیده میشود توانایی پیدا کرده است که هر ساله در مانورها و عملیات مشترک دریایی فیمابین کشورهای عضو پیمان مرکزی شرکت کند. در سال ۱۳۳۹ به تدریج تعداد چهار فروند ناوهای مین جمع کن دریافت کرده است. امروز در تمام مناطق دریایی سازمانهای بهداشتی، بیمارستانها، پزشکان حاذق با تمام لوازم و تجهیزات مشغول خدمت و درمان بیماران هستند.
آموزشگاههای دریایی
آموزشگاههای نیروی دریایی امروز از مراکزی است که هر ساله تعداد زیادی از جوانان کشور در آنها فارغالتحصیل میشوند. آموزشگاه غواصی مرکز آموزش مردان قورباغهای در سال ۱۳۳۵ بنیاد شد. نیروی دریایی دو پروژه بزرگ ساختن دانشکده دریایی در کشور و کارخانه کشتیسازی و ساختن پایگاههای دریایی بزرگتر را به انجام برساند.
کشتیهای ایران
کشور ایران چند کشتی برای امور فنی نیز خریداری کرده است و ۲ کشتی نوین به نامهای « میلانیان » و « فرحناز » را در سال ۱۳۴۴ خریداری کرده است. با به کار افتادن کارخانه ذوب آهن و فولادساری در ایران زمینه ساختمان صنایع کشتی سازی نیز فراهم میشود.
مرزهای آبی ایران
مرزهای آبی ایران کجاست و قانون حدود آبهای ساحلی ایران چه میگوید؟
ماده نخست قانون میگوید:
ماده اول _ قسمتی از دریا که به فاصله شش میل بحری از سواحل ایران از حد پستترین جزر و موازی با آن در طول سواحل ممتد میباشد، آب ساحلی ایران محسوبست و در این منطقه قسمتهای واقعه در زیر کف دریا و سطح بالای آن متعلق به مملکت ایران میباشد. به علاوه از لحاظ اجرای بعضی قوانین و قراردادهای مربوط به امنیت و دفاع و منافع مملکت و تامین عبور مرور بحری منطقه دیگری که منطقه نظارت بحری نامیده میشود و نسبت به آن دولت شاهنشاهی حق نظارت دارد تا مسافت دوازده میل بحری از حد پستترین جزر و موازی با ساحل امتداد مییابد.
بنادر ایران
ایران دارای هشت بندر بزرگ میباشد از این بندرها شش بندر، بندر بازرگانی است و دو بندر بندر نفتی میباشد.
- بندرهای بازرگانی جنوب ایران: خرمشهر، شاهپور، بوشهر و بندرعباس
- بندرهای بازرگانی شمال ایران: پهلوی و نوشهر
- بندرهای بزرگ نفتی جنوب: خارک و معشور
- بندرهای کوچک ایران در شاخاب پارس: چاه بهار، جاسک، میناب، لنگه، عسلو، دیرکنگان، قشم، گناوه و دیلم هندیجان
آن کس که بر دریا سیادت داشته باشد بر بازرگانی مسلط خواهد بود و هر کس در تجارت پیروز شد میتواند ثروت و آقایی جهان را به دست آورد - یک جغرافیادان انگلیسی قرن شانزدهم
دانشمند ایتالیایی توماس کامیانل - کسی که آقایی بر دریا داشته باشد آقای خاک خود هم خواهد بود.
برای حفظ و تمامیت ارضی کشور از نظر دروازههای شمال و جنوب نیروی دریایی نظامی در کشور ایران از پر اهمیتترین نیروهای مسلح کشور شناخته شده است. با در نظر گرفتن منابع ثروت زیرزمینی جنوب و پیدا شدن مسایل فلات قاره و بهره برداری عملی آن در شاخاب پارس ایجاب میکند که بر اهمیت نیروی دریایی شاهنشاهی بیش از پیش افزوده شود.
فرمانداران نیروی دریایی ایران
نخستین فرمانده نیروی دریایی در سال ۱۳۱۱ دریابان غلامعی بایندر
دومین فرمانده دریادار ظلی
سومین فرمانده دریادار غلامحسین بایندر
چهارمین فرمانده دریابان حبیب الله شاهنده
پنجمین فرمانده دریا سالار فرج الله رسایی
ششمین فرمانده تیمسار دریابان حبیب الهی
ریشه واژگان نیروی دریایی پارسی است
واژههایی که امروز در نیروی دریایی کشورهای گوناگون بکار میرود بیشتر ریشه پارسی سره دارد و این نشان میدهد که ایرانیان دریاداری را به فرم امروزی بنیاد کردند.
- ناوی : سرباز نیروی دریایی است و کوچکترین یکان اصلی نیروی دریایی میباشد که از واژه ناو به چم کشتی مشتق میشود.
- ناوخدا: واژه پارسی هخامنشی بوده و واژههای نیوی یا نیوال به معنای نیروی دریایی در زبانهای بیگانه بکار رفته است.
- لنگر: پس از دگرگونیهایی که در تلفظ آن به کار رفته به « انکورا » یا « آنکر » در فرانسه و ایتالیایی و انگلیسی درآمده است.
-
دوران باستان
به لحاظ موقعیت استراتژیک و تاریخی خلیج فارس به عنوان یکی از اولین دریاهای محصور شناخته شده جهان، امنیت این دریا هرازگاهی مورد نظر یکی از پادشاهان ایران قرار میگرفتهاست. اولین گزارش از یک نیروی دریایی مجهز محلی در ایران، مربوط به دوران انوشیروان است که به قصد تسخیر عربستان، نیروی دریایی عظیمی را در ابوله واقع در اروندرود تجهیز نمود و با آن به عدن دردریای سرخ رسید و آن را مسخر خویش ساخت. البته تا پیش از آن و در لشکر کشیهای هخامنشیان به اروپا نیز گاه ذکری از نیروی دریایی قوی ایران شدهاست.
اولین تلاش، در جهت ساخت کشتیهای جنگی و ایجاد ناوگان مدرن در دوره صفویه و برای اخراج پرتغالیها از جزیره هرمز و خلیج فارس صورت گرفت. این تلاش به دلیل دخالت انگلستان به نتیجه نرسید و اولین نیروی دریایی مدرن ایران توسط نادرشاه افشارتأسیس شد. او با خرید چند کشتی از انگلستان و هلند، موفق شد نیروی دریایی ایران را تأسیس کند. هارفورد جانس بریج انگلیسی گزارش میکند:
هنگامی که در ۱۷۸۴ وارد بوشهر شدم، از کشتیهای نادر سه کشتی باقیمانده بود که هریک پانصد تن ظرفیت داشتند.
احمد خان دریابیگی فرمانده جهاز (ناو) پرسپولیس
در دوران قاجاریه تا زمان ناصرالدینشاه، توجهی به توسعه نیروی دریایی نشد. ناصرالدین شاه به منظور توسعه نیروی دریایی، موفق به خرید یک کشتی ۶۵۰ تنی مجهز به چهار اراده توپ کروپ از آلمانگردید که نام آن را پرسپولیس گذارد. همچنین کشتی کوچک دیگری نیز به نام شوش برای تردد و حفظ امنیت کارون خریداری شد. در زمان مظفرالدینشاه نیز چند کشتی کوچک (ازجمله کشتی مظفری) به این ناوگان افزوده شد. ولی طی سالهای بعدی و به دلیل مشکلات داخلی ایران (مشروطیت و پس از آن کودتای سوم اسفند) همه این کشتیها با بیتوجهی مواجه و در نتیجه به تدریج در خور سلطانی نزدیک بوشهر به آب فرو رفته و غرق شدند.[۲]
نشان رسمی نیروی دریایی ارتش شاهنشاهی ایران تا پیشاز انقلاب
در سال ۱۳۰۲ شمسی، نیروی دریایی ایران بهطور رسمی مجدداً تأسیس شد و دانشجویانی در سال ۱۳۰۶ برای تحصیل علوم دریایی به ایتالیا اعزام شدند و چند فروند ناو جهت ساخت به ایتالیا سفارش داده شد. در آخرین روز آن سال، دولت لایحهای به مجلس شورای ملی داد تا دویست هزار تومان از درآمدهای سال ۱۳۰۷ را برای «خرید کشتى مسلح و تعمیر کشتىهاى موجوده» اختصاص دهد. همچنین با این لایحه، مجوز استخدام یک افسر و یک مهندس نیروی دریایی از ایتالیا به مدت سه سال با حقوق مجموعا ۱۵۰ هزار تومان کسب میشد.
در سال ۱۳۱۱ ناوهای اول ببر، پلنگ، سیمرغ و کرکس به فرماندهی ناخدا یدالله بایندر از طریق کانال سوئز، دریای سرخ، دریای عمان واقیانوس هند عازم خلیج فارس شدند و در چهاردهم آبان آن سال دربوشهر لنگر انداختند. همزمان، نیروی دریایی با خرید یک حوض شناور شش هزار تنی جهت تعمیرات زیرآبی و ایجاد آموزشگاه درجهداری و پایگاههای دریایی، یگانهای خود را در دریای خزرتوسعه داد. تا قبل از جنگ جهانی دوم، نیروی دریایی در شمال دارای تعمیرگاه و ناوچههای بابلسر، سفیدرود، گرگان، نهنگ، رامسر، نوشهر، شهسوار و قایقهای کوچک آتشنشانی بود. در جنوب دارای ستاد فرماندهی، آموزشگاه مهناوی، کشتی یدک بر، حوض شناور، تعمیرگاه ثابت و متحرک، دو فروند نفتکش، بنگاه اقیانوسهای دریایی، مرکز تدارکات بنادر و اداره بندری بندر شاهپور (بندرامام خمینی کنونی)، ناوهای ببر، پلنگ، شهباز، سیمرغ، کرکس، شاهرخ، دو گروهان آبخاکی، ناوچههای شاهین، چلچله، کارون، کهف و ناوچههای راهنما بود. در سوم شهریور سال ۱۳۲۰ در یورش متفقین به ایران، نیروی دریایی مقاومت منحصر به فردی از خود نشان داد که منجر به غرق شدن ناوچههای ببر و پلنگ و درگذشت دریابان بایندر فرمانده نیروی دریایی و ششصد نفر از افسران، درجه داران و ناویان شد. در سال ۱۳۲۵ بعد از جنگ جهانی دوم و ملاقات سران متفقین در تهران و شناسایی ایران به عنوان پل پیروزی، دو فروند ناو به منظور غرامت ببر و پلنگ به ایران داده شد و نیروی دریایی ایران با داشتن ناوهای شاهرخ، سیمرغ، شهباز، کرکس وچند فروند یدک کش به همراه باقیمانده کارکنان مجدداً پا گرفت. با افزایش درآمدهای نفتی و عضو شدن ایران در پیمان سنتو، پاسداری از خلیج فارس، دریای عمان و شمال اقیانوس هند به ایران سپرده شد. نیروی دریایی به سرعت توسعه یافت و دانشجویان ایرانی به اقصی نقاط دنیا اعزام شدند. در دهههای ۴۰ و ۵۰ نیروی دریایی ایران دارای سه فروند ناوشکن سنگین موشک انداز، هوادریا متشکل از بالگردهای ضد سطحی، ضد زیردریایی، مینروب و هواناوهای پیشرفته، ناوهای مینروب، دوازده فروند ناوچه موشک انداز، ناوگان عظیم آبخاکی، لجستیکی و پایگاههای عمده در بندرعباس، بوشهر، خارک، چابهار و خرمشهر شد، به تشکیل یگانهای تفنگدار و تکاور دریایی اقدام و مراکز آموزشی در سواحل دریای خزر برپا و بزرگترین مرکز کارخانجات و تعمیرات کشتی با حوضهای خشک و شناور در بندرعباس ایجاد شد.
زیردریایی کلاس کیلو ایران پس از خرید از روسیه
با پیروزی انقلاب اسلامی در۲۲ بهمن ۱۳۵۷، تحول عظیمی در نیروی دریایی ایجاد و در راستای خودکفایی آموزشی، اعزام دانشجو به خارج از کشور متوقف و دانشگاه علوم دریایی امام خمینی (ره) با چهار دانشکده ناوبری و فرماندهی کشتی، مهندسی برق، الکترونیک و مخابرات دریایی، مهندسی مکانیک دریایی، رشته مدیریت و کمیسر دریایی تأسیس گردید. مراکز آموزش تخصصهای دریایی در رشت و بندرانزلی توسعه یافتند، دانشکده فرماندهی ستاد و نیروی دریایی پا گرفت.
با شروع جنگ ایران و عراق، نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در مقابل تهاجم نیروهای عراق غافلگیر نگردیدند، بلکه در هفتم آذرماه ۱۳۵۹ با عملیات مروارید و انهدام سکوهای نفتی البکر، الامیه و همزمان غرق شدن ناو پیکان، محاصره کامل دریایی بنادر بصره، فاو، امالقصر، محروم نمودن کامل و تا پایان جنگ به نبرد به هواپیما و بالگردهای دشمن در دریا پرداخت؛ و در مدت هشت سال جنگ، نیروی دریایی ده هزار فروند کشتی تجاری را به بنادر ایران اسکورت نمود که در این بین تنها چندصد فروند آنها مورد اصابت موشکهای هواپیمای دشمن قرار گرفتند که کارنامه بسیار درخشانی در جنگهای دریایی قلمداد میگردد و از سویی امنیت خطوط مواصلات دریایی خلیج فارس، دریایی عمان و شمال اقیانوس هند را همواره برقرار نمود.
در ۲۹ فروردین ۱۳۶۷، ناوگان نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران در نبرد با نیروی دریایی و هوایی آمریکا درخلیج فارس شرکت نمود که هرچند به غرق شدن ناوشکن سهند و ناوچه جوشن انجامید ، ولی ضرباتی که نیروی دریایی آمریکا متحمل گردید (اصابت مین به ناوشکن ساموئل بی رابرتز، غرق شدن یک فروند کشتی لجستیکی و سرنگونی یک بالگرد آمریکایی) در نبردهای منطقهای کم سابقه بود.
روز هفتم آذرماه به یاد عملیات مروارید به نام روز نیروی دریایی نامگذاری شدهاست.
نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
از قوای نظامی سه گانه ارتش
نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران (بهاختصار: نداجا) یکی از چهار نیروی زیرمجموعه ارتش جمهوری اسلامی ایران است، که مسئولیت حفاظت و حراست از آبهای سرزمینی ایران در دریای عمان و دریای خزر را برعهده دارد.نیروی دریایی سپاه پاسداراننیز در خلیج فارس مستقر میباشد.
نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران:
پرچم رسمی نداجاکنش۱۳۳۴–تاکنونکشور ایرانوفاداریایرانرستهارتش جمهوری اسلامی ایرانگونهنیروی دریاییاندازه۶۵٫۰۰۰ نفر[۱]بخشی ازنیروهای مسلح ایراننام مستعارنداجاسالگرد۷ آذرنبردهاجنگ ایران و عراقوب سایتhttp://nedaja.aja.irفرماندهانفرماندهدریادار حسین خانزادیجانشین فرماندهدریادار تورج حسنیمقدم[۲]معاون هماهنگکنندهدریادار حمزهعلی کاویانی
ریشههای شکلگیری ناوگان نیروی دریایی در ایران به دوران شاهنشاهی هخامنشی بازمیگردد، اما فرم کنونی این نیرو در دوران پهلوی شکل گرفت و بهطور رسمی فعالیت آن از سال ۱۳۳۴ تحت عنوان نیروی دریایی شاهنشاهی ایران آغاز گردید. پس از وقوعانقلاب ۱۳۵۷، نام آن به فرم کنونی تغییر پیدا کرد.هماکنوندریادار حسین خانزادی فرماندهی نیروی دریایی ارتش را برعهده دارد.
به لحاظ موقعیت استراتژیک و تاریخی خلیج فارس به عنوان یکی از اولین دریاهای محصور شناخته شده جهان، امنیت این دریا هرازگاهی مورد نظر یکی از پادشاهان ایران قرار میگرفتهاست. اولین گزارش از یک نیروی دریایی مجهز محلی در ایران، مربوط به دوران انوشیروان است، که به قصد تسخیر عربستان، نیروی دریایی عظیمی را در ابوله، واقع در اروندرود تجهیز نمود و با آن به عدن، دردریای سرخ رسید و آن را مسخر خویش ساخت. البته تا پیش از آن و در لشکر کشیهای هخامنشیان به اروپا نیز گاه ذکری از نیروی دریایی قوی ایران شدهاست.
اولین تلاش در جهت ساخت کشتیهای جنگی و ایجاد ناوگان مدرن در دوره صفویه و برای اخراج پرتغالیها از جزیره هرمز و خلیج فارس صورت گرفت. این تلاش به دلیل دخالت انگلستان به نتیجه نرسید و اولین نیروی دریایی مدرن ایران توسط نادرشاه افشارتأسیس شد. او با خرید چند کشتی از انگلستان و هلند، موفق شد نیروی دریایی ایران را تأسیس کند. هارفورد جانس بریج انگلیسی گزارش میکند:
هنگامی که در ۱۷۸۴ وارد بوشهر شدم، از کشتیهای نادر سه کشتی باقیمانده بود که هریک پانصد تن ظرفیت داشتند.
در دوران قاجاریه تا زمان ناصرالدینشاه، توجهی به توسعه نیروی دریایی نشد. ناصرالدین شاه به منظور توسعه نیروی دریایی، موفق به خرید یک کشتی ۶۵۰ تنی مجهز به چهار اراده توپ کروپ، از آلمانگردید که نام آن را پرسپولیس گذارد. همچنین کشتی کوچک دیگری نیز به نام شوش برای تردد و حفظ امنیت کارون خریداری شد. در زمان مظفرالدینشاه نیز چند کشتی کوچک (ازجمله کشتی مظفری) به این ناوگان افزوده شد؛ ولی طی سالهای بعدی و به دلیل مشکلات داخلی ایران (مشروطیت و پس از آن کودتای سوم اسفند) همه این کشتیها با بیتوجهی مواجه و در نتیجه به تدریج در خور سلطانی، نزدیک بوشهر به آب فرورفته و غرق شدند.
به دلیل افزایش منافع انگلستان در خلیج فارس و ایران، ایران سالها مورد تحریم غیر علنی کشورهای اروپایی در برابر فروش اسلحه و ازجمله کشتیهای جنگی قرار گرفت. در ۲۹ اسفند ۱۳۰۶، دولت لایحهای به مجلس شورای ملی داد تا دویست هزار تومان از درآمدهای سال ۱۳۰۷ را برای «خرید کشتى مسلح و تعمیر کشتىهاى موجوده» اختصاص دهد. همچنین با این لایحه، مجوز استخدام یک افسر و یک مهندس نیروی دریایی از ایتالیا به مدت سه سال با حقوق مجموعا ۱۵۰ هزار تومان کسب میشد.
در سالهای ۱۳۱۱ و ۱۳۱۲، رضا شاه تصمیم به تجدید ناوگان جنگی دریایی گرفت و مأموریت خرید مخفیانه را به پرنس ارفع سپرد. وی با زیرکی موفق گردید تا تعدادی ناو و کشتی و یدککش از ایتالیاخریداری نموده و مقدمات آموزش افسران ایرانی در ایتالیا را فراهم آورد. مرکز نیروی دریایی ایران خرمشهر بود و در همین محل بود که پادگان، فرماندهی، مخازن و اداره بندر قرار داشت. تعداد و محل مأموریت این شناورها به شرح زیر بود.
ناو ببر (خرمشهر و گشتزنی در آبهای خلیج فارس)کشتی سیمرغ (خرمشهر)کشتی شاهرخ (خرمشهر)ناو پلنگ (آبادان و گشتزنی در آبهای خلیج فارس)کشتی کرکس (بندر شاپور، بندر امام خمینی فعلی)کشتی شهباز (بندر شاپور، بندر امام خمینی فعلی)پنج فروند شناور دیگر (بندر شاپور، بندر امام خمینی فعلی)
در سوم شهریور ۱۳۲۰، نیروی دریایی جدید ایران مورد شبیخون نیروهای انگلیس و شوروی قرار گرفت و تقریباً تمام شناورها و تأسیسات خود را ازدست داد. در این واقعه دریادار غلامعلی بایندردر جنوب و ناوسروان یدالله بایندر در بندر انزلی به همراه حدود ۶۰۰ نفر نظامی دیگر کشته و مجروح شدند.
تجهیزات و امکانات
تصویری از رزمایش نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
قبل از سال ۱۹۷۱ نیروی دریایی ایران بهطور کامل، با تجهیزات ایالات متحده و بریتانیا اداره میشد. در طول ۸ سال بعد، نیروی دریایی ایران ناوچههای مدرن انگلیسی و آمریکایی را به ناوگان خود اضافه نمود، شامل ناوشکنها، ناوچهها، تعدادی شناور کوچک شامل قایقهای گشتی و هاور کرافت، همچنین شاه ایران چهار ناوشکن مدرن نیز به آمریکا سفارش داده بود، که با سقوط شاه، به ایران تحویل داده نشد و این چهار ناوشکن به عنوان کلاس کید (به انگلیسی: Kidd class) به خدمت نیروی دریایی آمریکا درآمد. در دهه ۱۹۷۰، ایران با برنامه گسترش نفوذ خود به اقیانوس هند اقدام به مجهز کردن ناوگان دریایی خود کرد که این مهم با وقوع انقلاب ایران (۱۳۵۷) در سال ۱۹۷۹، جنگ ایران و عراق و محدودیت بودجه به واقعیت نپیوست. این مسایل باعث شد تا نیروی دریایی با توانایی محدود در ابراز قدرت در خلیج فارس روبرو شود. بعد از انقلاب ایالات متحده تحریمهای اقتصادی، تجاری و نظامی، بخصوص بر نیروی دریایی وارد کرد که باعث زمین گیر شدن چندین کشتی شد.
در دهه ۱۹۹۰ میلادی نیروی دریایی ایران تعدادی قایق گشتی،زیردریایی، موشک ضد کشتی سطحی به ناوگان خود اضافه کرد و کشتیهای غربی موجود را به موشکهایی که از چین، کره شمالی و روسیه خریده بود، مجهز کرد و در همین زمان اقدام به برگزاری مانورهای متعدد با نیروی دریایی پاکستان و هندوستان کرد. تمامی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس که کشورهای حاشیه خلیج فارس را شامل میشوند، فاقد زیر دریایی اند و ایران تنها دارنده زیر دریایی در این منطقه است. به معنی کشتی مهم سطحی، ناومحافظ سبک سهند، دماوند و جماران هستند، که دماوند در ناوگان دریای خزر در شمال کشور خدمت میکند. نیروی دریایی ایران دارای کشتی فرماندهی (به انگلیسی: Capital ship) نمیباشد.[نیازمند منبع] بزرگترین کشتیهای آن پنج ناو محافظ سبک است، که تمام آنها با موشکهای ایرانی سری نور مجهز شدهاند. تمرکز اصلی نیروی دریایی ایران به نظر ساخت ناوچههای موشکانداز، قایقهای تندرو و ناومحافظهای متوسط برای حمل موشکهای مدرن میباشد.
سه فروند از چهار ناومحافظ (به انگلیسی: Vosper Mark5) البرز، الوند و سبلان میباشند، که چهل سال از خدمت آنها میگذرد و به موشکهای مدرن ضد کشتی و ضدهوایی بومی مجهز شدهاند. یک فروند کشتی آموزشی (حمزه) در اصل یک کشتی تفریحی (به انگلیسی: Yacht) دولتی بودهاست، که هماکنون به موشکهای مدرن مجهز است، که البته در بندر انزلی در دریای خزر پهلو گرفتهاست. در مرزهای جنوبی ایران انوع زیر دریایی تهاجمی: سه فروند نوح یونس طارق کیلو کلاس (به انگلیسی: SSK Kilo) روسی و زیر دریایی سبک غدیر و زیردریایی فاتح کلاس متوسط، حمایت میشوند، زیر دریاییهای روسی کیلو کلاس به عنوان ساکتترین زیردریاییهای دیزلی جهان شناخته میشوند.
هسته اصلی قوای تهاجمی ایران چندین قایقهای تندرو موشکانداز کوچک است؛ کلاس ذوالفقار و سراج، همچنین ۵ کشتی واکنش سریع (به انگلیسی: Catemaran) کت-۱۴ (به انگلیسی: Cat-۱۴) است که اخیراً طراحی و ساخته شدهاند. باور بر این است که این کاتمارانها توانایی حرکت با سرعت ۵۰ نات (۹۳ کیلومتر در ساعت) را دارند که همه مجهز به آخرین مدل از موشکهای ضد کشتی (موشک نور و قادر) هستند و بقیه ناوگان ایران شامل ۲۵۰ قایق گشتی ساحلی است.
ایران با تولید اژدر حوت توان بازدارندگی خود را افزایش داد و با تولید موشک بالستیک رادار فعال خلیج فارس از سال ۲۰۱۱ توانایی انهدام اهداف فراتر از ۲۰۰ کیلومتری را دارا میباشد.[نیازمند منبع]موشکهای کروز سطح به سطح، کروز زیرسطح به سطح، سطح به هوا، موشکهای بالستیک ساحلی، رادارهای پیشرفته، سامانههای دفاعی ناوها میباشند.
با دستور رهبری ، سید علی خامنهای، از سال ۲۰۰۱ به بعد نیروی دریایی ایران با تعمیر اساسی تجهیزات خود و با تجهیز آنها به موشکهای بهینهسازی شده، توانایی مقابله با تهدیداتی با برد ۳۰۰ کیلومتر را دارا است و تمام خلیج فارس و دریای عمان را پوشش میدهد. ایران با راهاندازی خط تولید ناومحافظهای کلاس موج در بندرعباس و بندر انزلی در حال افزایش تعداد ناوهای خود با ناوهای جدید تولید داخل است. نیروی دریایی هماکنون ناومحافظ بومی جماران و سهند در خلیج فارس و ناو دماوند در دریای خزر و ناوچه بایندر که تعمیر اساسی و بومیسازی شدهاست را در اختیار دارد. در اواخر سال ۱۳۹۷ نیز زیردریایی بومی نیمه سنگین فاتح به ناوگان زیر سطحی ملحق شد. این نیرو هماکنون موفق به ساخت هاورکرافت بومی شدند.
جنگ ایران و عراق:
پایگاهها:ناو سبلان در سال ۱۹۷۷
در طول جنگ ایران و عراق، خسارات زیادی به نیروی دریایی ایران وارد شد. این خسارات به مراتب بیشتر گردید زمانی که نیروی دریایی ایالات متحده برای اسکورت نفتکشهای کویتی وارد خلیج فارس شد. این عملیات بین ۱۹۸۷–۱۹۸۸ ادامه یافت که به اختصارعملیات اراده جدی، (به انگلیسی: Operation Earnest Will) نام گرفت. در این عملیات کشتی تدارکاتی ایرانی؛ ایران ارج، توسط نیروهای آمریکایی توقیف و غرق شد، در ۱۴ آوریل ۱۹۸۸ یکی از مینهای ایرانی چیزی نمانده بود که باعث غرق شدن رزمناو موشک انداز ساموئل بی رابرتز شود. ۴ روز بعد از آن نیروهای آمریکایی برای تلافی به دو سکوی نفتی ایرانی حمله کردند. در جریان این حمله که به عملیات آخوندک (به انگلیسی: Operation Praying Mantis) معروف شد، ناو سهند غرق شد و خسارات بسیار سنگینی به ناوگان نیروی دریایی ایران وارد گردید. از ناوچههای جدید نیروی دریایی ارتش میتوان به ناوهای نیزه، تبرزین و سیرجان اشاره کرد.
منطقه یک
پایگاه دریایی بندر عباس یا منطقه یکم، بزرگترین مرکز استقرار یگانهای نیروی دریایی ارتش است و ستاد نیروی دریایی ارتش نیز در بندر عباس مستقر میباشد.
منطقه دو
منطقه دوم به مرکزیت بندر جاسک، در استان هرمزگان میباشد، که یگانهای فعال آن در بوشهر، عسلویه، جزیره خارک و خرمشهرمستقر میباشند.
منطقه سه
منطقه سوم به مرکزیت کنارک، در استان سیستان و بلوچستان قرار دارد.
منطقه چهار
منطقه چهار یا پایگاه دریایی انزلی، به مرکزیت بندرانزلی است، که ستاد ناو گروه نیروی دریایی ایران در منطقه خزر و کارخانه تولیدکننده زیردریاییها، همچنین دانشگاه علوم و فنون دریایی امام خمینی نوشهر (مرکز آموزش افسران نیروی دریایی ارتش و سپاه پاسداران) در این منطقه قراردارد (هرچند این نهادها بدلیل اهمیت به طور متمرکز تحت امر فرماندهی کل نداجا قراردارد.
هواپیمایی نداجا هوادریا ی آجا(داری ۱۴۰ فروند بالگرد در قالب پنج پایگاه (درکنار هر منطقه دریایی نداجا یک پایگاه موجود است یک پایگاه ۵۶ فروندی ستاد بندرعباس وجوددارد) فرمانده کل این یگان برعهده امیر دریادار دوم اسماعیلیان می باشد.
- ۹۹/۰۱/۲۳